نشست فیلم مستند عکس محور «چهره ها و مکان ها 2017» به کارگردانی «اگنس واردا» و «آر.جی» و برنده جایزه سزار با حضور شهاب الدین عادل و محمدرضا اصلانی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.
«چهره ها و مکان ها» به کارگردانی مشترک «واردا» و «آر. جی» روایتگر ماجراجویی این دو نفر در اتومبیل مجهز به ابزار عکاسی سیاری است که هنگام ورود به هر محلی، با مردم صحبت می کنند و سپس «جی. آر» پرتره سیاه و سفید آنها را عکاسی و روی دیوارهای خانهها یا هر سطح ممکن دیگر در ابعادی بزرگ چاپ میکند. در پایان فیلم نیز اگنس و آر. جی برای دیدن ژان لوک گدار فیلمساز(کارگردان موج نوی فرانسه) که از دوستان قدیمی اگنس است، می رود، اما با یادداشتی از گدار متوجه می شود که تمایلی برای دیدنش ندارد و این موضوع اگنس را بسیار غمگین می کند.
در ابتدای این نشست شهاب الدین عادل درباره «چهره ها و مکان ها» گفت: واردا از جنبش موج نوی فرانسه از گروه گدار، کلود شابرول و توفو بوده که مصادف با جریانات پاریس است. سال 60 اوج مبارزات فرهنگی در فرانسه بود و این فیلمسازان نظریه مؤلف را مطرح کردند. آثار مستند او بیش از آثار داستانی او حائز اهمیت است و حسی نوستالژیک از راه عکاسی را به منتقل می کند و خوانش متنی را در کنار متن دیگر بیان می کند.
او در رابطه با جی. آر نیز توضیح داد: او فیلمساز مستند، عکاس و چهره اش شبیه گدار است که هیچ وقت عینکش را بر نمی داشت. جی. آر از کنش های دیوارنگاری برای برقراری ارتباط استفاده می کند. او این کارها را در رام الله و فلسطین، صربستان و دیگر کشورها انجام داده است و قصد آشتی دادن از راه عکاسی دارد و معتقد است که عکس می تواند جریان های اجتماعی را به وجود بیاورد.
عادل یادآوری کرد: قرائت فیلم از عکاسی شروع می¬شود و با عکاسی پایان می یابد و عکاس از طریق شخصیت کلیدی گدار فیلم را پیش می برد و یکی از مهمترین قرائت های فیلم این است که عکس چطور فیلم را با مفاهیمی ماننند غربت، تنهایی، مرگ و بی توجهی رو به رو می کند.
او درباره «مکان و چهره ها» تشریح کرد: این فیلم گفتمان بین متون مستند و عکاسی و سینما را بیان می کند و فلسفه هم به عنوان یک موضوع میان رشته ای رگه هایی باریک دارد.
در ادامه محمدرضا اصلانی عنوان کرد: واردا محصول دورانی است که اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم با هم ترکیب می شوند که این در آثار کامو و سارتر دیده می شود. واردا زندگی را با عکاسی شروع کرد و ادبیات خواند و حتی در مقطعی عکس عروسی هم گرفت و بعد هم حدود 10 سال عکاس صحنه تئاتر بود و با جهان تصویر خود را می شناساند و تبدیل به عکاس خبری سراسر اروپا می شود.
کارگردان مستند «خانه ای به وسعت آگاهی» با اشاره به اگزیستانسیالیسم افزود: اگزیستانسیالیسم امر وجودی تک بنیانی است که به همه بنیان های دیگر رسوخ می کند و واردا می گوید که نمی خواهم از آدم های قدرتمند فیلم بسازم بلکه قصد عکس گرفتن از مردم عادی را دارم و با عکاسی فرم و کمپوزسیون را فهمیدم.
اصلانی درباره «واردا» بیان کرد: در سینما بیشتر به روبر برسون توجه داشت و همه سینماگران موج نوی فرانسه به او ارادت دارند. در موج نو دو نحله هستند که به آن ها ساحل چپ و راست می گویند. چپی ها سیاسی کارترند و افرادی مانند کریس مارکر، آلن رنه و آگنس واردا جزو این دسته هستند. راستی ها با ادبیات عجین بودند و با مارگریت دوراس ارتباط تنگاتنگی داشتند. بخش چپ به کانفورمیسم بخش راست اعتراض دارند، اما با هم کار کردند.
او با اشاره به اینکه «واردا» به ایران نیز سفر کرده بود، عنوان کرد: او در اوایل دهه 50 به ایران سفر کرد و یک فیلم مستند هم از ایران ساخت. او همچنین فیلم سلام به کوباییان را ساخت و عکس هایی از فیدل کاسترو دارد. بر خلاف آلن رنه که آدم منضبطی است و کار کردنش ساختار ریاضی داشت، واردا با وجود اینکه با نگاه عکاسانه وارد مطلب می شود، در تمام فیلم هایش نوعی رهایی وجود دارد و به همین دلیل اغلب فیلم هایش حالت سفری دارد و بیشتر در گشت و گذار است و در این فیلم بینامتنی دیگری را به صورت خطی بیان می کند.
کارگردان «تهران: هنر مفهومی» ادامه داد: او سفرها را برای موضوع یابی صرف انجام نمی دهد بلکه می خواهد بداند متن های جهان تا چه اندازه با هم مرتبط می شوند، چون خودش از سوئیس به فرانسه می آید و دنیای سردی را تجربه می کند و در واقع زندگی او هم سفر بوده و همین را تبدیل به اصل بنیادی فیلم خود می کند.
اصلانی با تأکید بر اینکه تجلی آثار واردا در زندگیش بسیار اهمیت دارد، افزود: او در 88 سالگی وقتی نمی تواند از پله ها بالا برود، چیزی را نمی پوشاند و سیاست باز نیست، اما با نمایش چهره واقعی مردم به گونه ای در مقابل قدرت قرار می گیرد.
او ادامه داد: او درباره قدرت انقلاب صحبت نمی کند بلکه از مردم این انقلاب ها صحبت می کند. در عکس های بزرگ مردم عادی را با خودشان رو به رو می کند که این رویکردی اگزیستانسیالیستی و مارکسیستی است. این بناهای مخروبه در فیلم یک داستان هستند و او به جای حذف کردن، حذف شدگان را به صحنه می آورد تا با خودشان مواجه شوند.
نویسنده و کارگردان «جام حسنلو» درباره کاری که «واردا» انجام می دهد، تشریح کرد: او به صورت آزاد در فیلم سر مزار کسانی که به آن ها مدیون است، می رود و موتیوهای فیلم آزاد است؛ یعنی اگر آن را برداریم، به خط داستان صدمه نمی زند و به همین دلیل راحت از این فضا به آن فضا می رود و به تئوری مؤلف در سینما اعتقاد دارد.
اصلانی با اشاره به اینکه در عین حال شاهد نوعی اجرای پروژه و فیلم در یک زمان واحد هستیم، بیان کرد: این فیلم چگونگی اجرای پروژه عکاسی را نشان می دهد و بهره گرفتن از چنین موضوعی در سینمای مستند بسیار مهم است.
روابط عمومی
تاریخ خبر: 1397/09/20